حتماً در طول زندگی با آدمهایی برخورد داشتهاید که علیرغم داشتن زندگیهای ساده و خالی از خرجهای زیاد و تجملات امروزی، حال دلشان خوب و لبشان پرخنده و به قولی همیشه شاد هستند. اما این نوع شادی و نشاط از کجا نشأت میگیرد؟ دامنه یک حالت روحی چگونه میتواند انقدر وسیع و گسترده باشد بهطوری که همگان را بهرهمند سازد؟ درباره این موضوع با حجت الاسلام سرلک مشاور و کارشناس امور مذهبی گفتوگو کردهایم. جوانی که پیشتر با حضور در برنامه خندوانه از شاد بودن و توصیهها دین اسلام در خصوص شادیآفرینی سخن گفت."شادی اصلی و اصیل عبارت است از هیجانی که به هنگام نزدیک شدن به هدف روی میدهد. این هیجان و نشاط محصول دو متغیر اساسی و مهم بوده: یکی هدفمندی و دیگری تلاش و حرکت جدی برای رسیدن به هدف." وی ادامه داد: در کنار داشتن هدف و تلاش برای رسیدن به آن، باید توجه داشت که در چه مسیری و چگونه تلاش میکنیم. آدمهایی که اهداف کوتاه داشته و مثلاً دنیا و مصادیق ضعیف آن چون شهرت و مقام را هدف و مقصد خودشان در نظر میگیرند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند ، چون هدفهایشان بزرگ نبوده اینها، به تعبیر قرآن کریم به زندگی تنگ گرفتار خواهند شد: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْکًا» یا درجایی دیگر میفرماید: أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ» این انسانها لاجرم در دریایی از غمها، استرسها، افسردگیها و ناخرسندیها گرفتار خواهند شد. از آنطرف هم اگر افراد اهداف بزرگ و بلندی داشته باشند اما بهاندازه هدفشان تلاش نکنند، اینها هم مستحق آشفتگیهایی هستند که زمینه ناشادی و ناخرسندیها را فراهم میکند.»
کار، تلاش و کوشش صحیح در زندگی، منبع انرژی است که به انسان نشاط و شادی میدهد. حتماً دیدهاید افرادی را که بعد از سالیان سال فعالیت در سنی بازنشسته میشوند، دچار افسردگی و بیماریهای روحی شده و مرتباً به دنبال این هستند که خود را با برنامهای سرگرم کنند.
در رابطه بین افسردگی و بیکاری طبق نظرسنجی که از سوی وزارت کار اعلام شده، افسردگی در افرادی که تجربه بیکاری داشتهاند، بیشتر از افرادشاغل بوده است. و این بدینجهت است که جوهره وجود آدمی با فعالیت و تلاش طراحیشده و اگر تلاش و کوشش از زندگی انسان گرفته شود، قطعاً دچارغم و غصههای فراوانی خواهد شد.
به تعبیر قرآن کریم ریشه شادیها و غمها، اراده خداوند است؛ وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَی» و اوست که به کسانی که در مسیر هدفهای بلند، تلاشهای جدی گام برمیدارند یاری رسانده و آنان را به شادی حقیقی میرساند: قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ»
سرلک در ادامه گفتگوی خود با "تبیان"، به سبک زندگی انسانهای شاد اشاره کرد و ادامه داد: "آدمهای باهدفهای بلند و تلاشهای جدی در شئون زندگی فردی و جمعی خود به یک سبکزندگی متناسب با این جنس از حیات پر از شادی و نشاط میرسند. مثلاً اینکه با مردم مهربان نرمخو هستند، از اشکال و ایرادات دیگران بهراحتی چشمپوشی کرده و نسبت به خطای دیگران پرخاشگری، غضب و سختگیری ندارند.
این انسانها نسبت به مشکلات دیگران بیتفاوت نیستند، در رفع غم دیگران تلاش کرده و این کوشش نقش بسیار سازندهای در شادکردن خودشان دارد. در حقیقت اینها از رفتارهای خودشان مثل یک منبع انرژی توان گرفته و حرکت را به جلو میبرند."
خوشاخلاقی و شوخطبعی از ویژگیهای انسانهای شاد، همت بلند با اهدافمتعالی بوده چنانچه در روایتی امام صادق (ع)، دعابه و مزاح را از علائم مؤمن و وسیلهای برای شادکردن مؤمن معرفی و برای شوخطبع بودن و شادکردن دیگران برکات و نتایج بسیار درخشان و قابلتوجهی بیان میکنند.
آدمهای شاد و همتبلند به تعبیر حجتالاسلام سرلک "چرخ و دنده زندگی را با روغن شوخطبعی و شاد کردن دیگران روان میکنند بهطوریکه و چرخ حرکت زندگیشان هیچگاه عصبی، خشک و زنگزده نشده و راندمان آن کاهش پیدا نمیکند."
کارشناسان معتقدند که شادی و نشاط سطوحی دارد. بعضی شادی را منحصر در خندیدن میدانند، درهمین راستا فکر میکنند به هر دلیل و شرایطی باید خندید و نتیجه این میشود که سرمایه خنده افرادکوتهبین، اشک دیگران است. این افراد آزردهشدن و محرومیت دیگران برایشان مهم نبوده و فکر میکنند شادی همان لحظههایی است که اینها در حال تجربه حباب خندههای تلخ به ظاهر فریبنده هستند. درست مثل ورزشکارانی که فکر میکنند قدرت و موفقیت را باید از دوپینگ بگیرند و نتیجه آن میشود که اگر مدال یا سکویی را بهجعل به دست بیاورند بهزودی از دست خواهند داد و دچار غم بزرگی میشوند. بنابراین شادی واقعی سهم آدم هایی است که هدفهای بلند و همتهای دقیق و جدی دارند.
رضایت از زندگی موضوعی است که با مقوله شادی ارتباط تنگاتنگی دارد. عدهای آن را مقدمهای برای ایجاد شادی در زندگی دانسته و گروهی احساس رضایت از زندگی را نتیجه قهری شادیهای واقعی میدانند.
نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که رضایت به معنای مشکل و اختلاف نداشتن، نیست،بلکه به معنای تلاش برای ارائه راهحلهای صحیح است.
مهمترین عوامل اتصال به شبکه شادی و نشاط را قدرشناسی معرفی کرد و گفت:" انسانهای قدرشناس، زیباییها، لطفها وخوبیهای دیگران را میبینند و در برابر این همه خوبی و محبت شکرگزار بوده و زبان به سپاس بازکرده و بدینطریق خود را به دریای نشاط و شادی وصل میکنند."
"در جامعه ای که انسان ها ازخطای یکدیگر نمیگذرند، این جامعه شایسته شادی نیست. انسانها وقتی در مسائل اقتصادی،خانوادگی ی و اجتماعی به هم بیرحم و بیگذشت می شوند، همسایهای که از همسایه خودش نمیگذرد و در مقام انتقام و جبران رفتار او است، این آدم شایسته شادی نبوده و آرامش را برای قلب خودش کشته است.
کمک به دیگران و رفع گرفتاری از آنها را برتر از اعتکاف دو ماه در مسجدالحرام معرفی کرد و ادامه داد: "در مشکلات دیگران بیتفاوت نباشیم. مخصوصاً در این دوران، که جامعه ما با مشکلات اقتصادی و گرفتاریها و اشکالات فراوانی مواجه است، انسانهایی که به حدتوان خود به کمک دیگران میروند مستحق هدیه ویژه خداوند که شادی و نشاط روحی است، می شوند."
به تعبیر امیرالمؤمنین علی(ع) ایجاد سرور و شادمانی در دل مردم با برآوردن حاجات و رفع گرفتاری از آنها عامل مهمی در نجاتبخشی انسان در مواقع نزول بلا و به هنگام گرفتاری است. و عجیب تر اینکه این گرهگشایی از کار مردم ده برابر بیشتراز پاداش طوافخانه خدا که نوشتن ششهزار حسنه و آمرزش ششهزار گناه و عطای ششهزار درجه است، فضیلت دارد.
کسانی که روزگار ردوپای چین و چروک و سپیدی مو بر چهره آنان نشانده است، بسیار حرمت دارند."این ها همه ذیل همان هدفهای بزرگ و تلاشهای جدی تعریف میشود، مخصوصاً اگر این بزرگترها پدر و مادر و یا پدربزرگ و مادربزرگ ما باشند. تکریم ویژه و به تعبیر روایات توقیر و محترم دانستن بزرگترها موجب میشود جامعه به شادی عمیقی دست پیدا کند. جامعهای که در آن بزرگترها مورد احترام و تکریم قرار نمیگیرند ، دچار بههمریختگی و آشفتگی میشود."
"قرآن بحث تعامل سازنده و ارتباط گروهی را مهم دانسته است، وانسانها باید کارگروهی را بیاموزند. تکرویها و خودمحوریها ما را مستحق آشفتگیها، غموغصه و افسردگی میکند."
با این نگاه میتوان گفت که شادی تنها مجموعه ای از لذتها و خوشیها نیست. بلکه نوعی ساختوساز است که افراد درکنار هم قرارگرفتن و تعامل تجربهها به یکدیگر به دست می آورند.
باسمه تعالی
السَّلام عَلَیک یا رَبیعَ الانام و نضرهَ الایام
با اهدا درود و تحیت
پس از حمد و سپاس معبود یکتا و صلوات و درود بر سرورکائنات حضرت ختمی مرتبت نبی اکرم محمدمصطفی(ص) و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام ضمن تبریک به مناسبت تقارن فرارسیدن سالروز میلاد مولود کعبه امیر سخن مولی الموحدین امام المتقین یعصوب الدین امیرالمومنین حضرت علی بن ابیطالب علیه آلاف التحیه و الثنا با فرارسیدن موسم فرح افزای ربیع که خود فصلی نو را به سرا پرده کائنات با قامتی فزون از طراوت و سرشار از کرامت حضرت محبوب نوید می دهد. حلول سال جدید و تولد دوباره طبیعت را با شوق آمدن مولود کعبه به شادی می نشینیم تا آستان دلمان را با بهار وجودش قرین سازد.
امسال نیز با همه فرازها و فرودهایش پایان پذیرفت و فراش طبیعت در اوج کمال برای شما رنگی از خاطره آفرید تا در گذر عمر غفلت نکنیم که آرامش جانمایه زندگی است و زندگی خود گوهری مالامال از محبت و آکنده از صمیمیت در سایه سار امید و انسانیت است. نوروز پیروز این رستاخیز طبیعت که طلایه دار بهار دلنشین است، تداعی کننده معاد و متحول ساز وجدان بشری است تا به مدد آن انسان آگاه از نظم، عیوب خود بزداید و در طلب فصل نو ساز زندگی را به دور از اغراض مذموم، در پرتو فضایل ممدوح به طرحی نیکو ترسیم نماید. در آستانه حلول سال یک هزار و سیصد و نود و هشت هجری خورشیدی به رسم ادب و احترام، حسب انجام وظیفه خویش از تلاش های بی شائبه و خدمات ارزشمند شما همراهان گرامی به تأسی از فرمایش گهربار عالم آل محمد علیه افضل صلوات المصلین که فرمودند: مَن لَم یَشکُر المُنعم مِن المَخلوقین لَم یَشکُر الله عَزَّ وَ جَلّ » تقدیر و تشکر نموده، عید نوروز این رستاخیز طبیعت که نیکو یادگار نیاکان، پیام آور صلح و دوستی، سفیر عشق و محبت است را تبریک و تهنیت عرض نموده، سالی سرشار از سلامتی و سعادتمندی را در پرتو عنایات حضرت ولیعصر ارواحنا فداه از درگاه حضرت الوهیت مسئلت می نمایم. بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجودتان شکوفه باران باد. لبتان سرشار از خنده، قلبتان از مهر آکنده، دولتتان پاینده و طالع عمرتان فرخنده و تابنده باد./
با تجـــــدید احتـــــــــــــــــرام
بهار ۱۳۹۸ هجری خورشیدی
با توجه به اینکه همه انسانها به عمر طولانی علاقهمندند و دانشمندان به جهت پاسخ به همین کشش ذاتی بشر، سالیان سال درباره فاکتورهای افزایش عمر به تحقیق و پژوهش پرداختهاند، بررسی علل و اسباب طولانی شدن عمر اهمیت پیدا میکند. شاید برای شما هم سؤال پیش آمده باشد که چرا میانگین عمر علما و اندیشمندان دینی بالاتر از متوسط عمر سایر افراد جامعه است. به طور مثال متوسط عمر ایرانیان ۷۰ سال اعلام شده است که معمولا اگر مانعی مثل بیماری برای علما به وجود نیاید، بیش از این میانگین عمر میکنند. باید دانست چه فاکتورهایی در افزایش عمر علما مؤثر است؟ آیا آنها اکسیر خاصی را در اختیار دارند؟ با توجه به اینکه همه انسانها به عمر طولانی علاقهمندند و دانشمندان به جهت پاسخ به همین کشش ذاتی بشر، سالیان سال درباره فاکتورهای افزایش عمر به تحقیق و پژوهش پرداختهاند، بررسی علل و اسباب طولانی شدن عمر اهمیت پیدا میکند.
امروزه پژوهشهای علمی زیادی درباره فاکتورهای مؤثر در افزایش طول عمر انجام شده است. معمولاً فاکتورها در ارتباط با دو جنبه جسمانی و روانی انسان و بهصورت سلبی و ایجابی مطرح میشوند که البته عوامل افزایش سلامت جسم در این تحقیقات بیشتر به چشم میخورد. مثلاً گفته میشود اغذیه مقوی، ورزش، خواب بهموقع و یا پرخوری نکردن، ترک سیگار و الکل در افزایش طول عمر مؤثر است.اما فقط سلامت جسم در افزایش عمر کافی نیست و باید روان انسان نیز در آرامش و سلامتی باشد. در این رابطه عواملی ازجمله شاد بودن، ارتباط اجتماعی مناسب، مطالعه و امید به زندگی مطرح شده است.
مثلاً "شیجاکی هینوهارا" پزشک ژاپنی که در سال ۱۹۱۱ متولد شد و تا امروز حدود ۱۰۵ سال عمر کرده است، مؤلفههایی برای طولانی شدن عمر خودش ذکر میکند. او دراینباره میگوید: "درد و رنج و نگرانی را از یاد ببرید؛ تنها راه فراموشی درد و رنج، در "خوشبختی" نهفته است، باید عمیقاً به این مسئله اندیشید. به مسائل مادی زیاد فکر نکنید، فراموش نکنید که شما در هنگام مرگ چیزی با خود نمیبرید." و یا "تحقیقات دانشگاه ییل از یک جامعه آماری متشکل از سه هزار و ۶۳۵ نفر که همگی بالای ۵۰ سال سن داشتند نشان میدهد که کتابخوانها نسبت به کسانی که کتاب نمیخوانند تقریباً دو سال بیشتر عمر کردهاند."
اگر سبک زندگی علما را بررسی کنیم، خواهیم دید پرهیز غذایی مناسب، مطالعه زیاد، دل نبستن به دنیا و. بسیار رعایت میشود، ولی این فاکتورها تنها عوامل مؤثر در افزایش عمر آنها نیست. وقتی به متون دینی مراجعه میکنیم، علاوه بر مسائل جسمی و روانی، عاملی قویتر و مهمتر در افزایش طول عمر به چشم میخورد. دین بعد انسان را محور حیات او قرار داده و بنابراین از نگاه دین هرچه بعد بشر قویتر شود، عمر او افزایش پیدا خواهد کرد. حجتالاسلام حمیدرضا مظاهری سیف رئیس مؤسسه علمی – فرهنگی بهداشت معنوی، درباره تأثیر پایبندی به سبک زندگی دینی در افزایش طول عمر میگوید: "برای انسان باید سه لایه جسمی، روانی و روحی در نظر گرفت. جسم که تکلیفش مشخص است، روان، شامل احساسات، افکار و ذهنیات ما میشود و روح نیز بعد معنوی وجود ما بوده و هسته اصلی حیات بشر از همین جنبه روحی و معنوی تشکیلشده است. یعنی جسم ما تا زمانی زنده است که روح ما باقی باشد و جسم را همراهی کرده و آن را تدبیر کند. دستورات دینی برای هر سه سطح وجودی انسان سازنده است. برای بعد جسمانی، دین پرهیزکاریهایی در مسائل خوردوخوراک، خوابوبیداری یا حتی سحر و بین الطلوعین بیدار بودن مطرح ساخته که البته اینها از نظر علم پزشکی هم خواصش ثابت شده است. در حقیقت مسائل اخلاقی بعد روانی انسان را پشتیبانی میکنند. مثلاً حسادت نکردن یا چشم به دیگران نداشتن در آرامش روانی مؤثر است؛ چراکه حرص و آزمندی روان ما را به هم میریزد و هیجانات ما را نامنظم میکند. برنامههای اخلاقی دین روان ما را تا حد زیادی متعادل میکند. از همه مهمتر بعد روحی، عبادی و ارتباط با خداست که روح ما را تغذیه میکند. تجربههای معنوی، انس باخدا و نیایش باعث میشود که روح انسان قوی و نیرومند باشد و زمانی که روح نیرومند شود جسم را تدبیر میکند و با خودش حمل میکند، هرچند جسم پیر شده باشد." دکتر احمد عابدی، استاد عرفان، فلسفه و فقه حوزه و دانشگاه درباره ارتباط تقویت بعد بشر با افزایش عمر علما به رسانهها میگوید: "اگر کسی روحش با نشاط بود، مثلاً ذکر زیاد گفته، نماز شب خوانده، بدنِ چنین فردی، خیلی خوب میتواند کار کند. اما اگر کسی روحش کسل بود، مثلاً دعا نمیخواند، ذکر نمیخواند، چنین کسی این کار ظاهری را هم نمیتواند بکند. اینکه میبینیم مراجع تقلید زیاد عمر می کنند به همین خاطر است. وقتیکه روح بانشاط است و باخدا و با معنویت است، بدن را میکشد. یعنی روح روی بدن اثر میگذارد و درنتیجه بدن، خیلی کار میکند. عکسش هم همینطوراست."
بنابراین گرچه برخی از فاکتورهای دینی در نظر ما کوچک باشند و یا معتقد باشیم عبادات دینی صرفاً به درد آخرت ما میخورد، اما واقعیت این است که دین برای هر سه ساحت وجودی انسان برنامه دارد که یکی از نتایج عمل به این برنامهها افزایش طول عمر است. البته برخی از دستورالعملهای طول عمر شاید در چارچوب دستاوردهای علمی حال حاضر قابل ارزیابی نباشد، به طور مثال در کتب دینی، "شادکردن دل پدر و مادر" و یا "صله رحم" از عوامل افزایش طول عمر ذکر شده است، اما بدون شک علما و چهره های دینی توجه خاصی به این دستورات داشتند و به آن پایبند بودند. بنابراین طولانی بودن عمر اندیشمندان دینی، برخاسته از اکسیری خاص یا دستورالعمل پیچیدهای نیست، بلکه پایبندی علما به دستورالعملهای عقلی و دینی و سبک زندگی سالم چه ازلحاظ جسمی و چه روحی آنها را متمایز از دیگران کرده است. این نوع سبک زندگی ساده و عاری از تعلقات مادی، آرامش را در روح و روان انسان نهادینه میکند و آرامش ضامن افزایش طول عمر است.
باسمه تعالی
السَّلام عَلَیک یا رَبیعَ الانام و نضرهَ الایام
با اهدا درود و تحیت
پس از حمد و سپاس معبود یکتا و صلوات و درود بر سرورکائنات حضرت ختمی مرتبت نبی اکرم محمدمصطفی(ص) و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام ضمن تبریک به مناسبت تقارن فرارسیدن سالروز بعثت سرور کائنات حضرت محمد مصطفی علیه آلاف التحیه و الثنا با فرارسیدن موسم فرح افزای ربیع که خود فصلی نو را به سرا پرده کائنات با قامتی فزون از طراوت و سرشار از کرامت حضرت محبوب نوید می دهد. حلول سال جدید و تولد دوباره طبیعت را با شوق آمدن مولود کعبه به شادی می نشینیم تا آستان دلمان را با بهار وجودش قرین سازد.
امسال نیز با همه فرازها و فرودهایش پایان پذیرفت و فراش طبیعت در اوج کمال برای شما رنگی از خاطره آفرید تا در گذر عمر غفلت نکنیم که آرامش جانمایه زندگی است و زندگی خود گوهری مالامال از محبت و آکنده از صمیمیت در سایه سار امید و انسانیت است. نوروز پیروز این رستاخیز طبیعت که طلایه دار بهار دلنشین است، تداعی کننده معاد و متحول ساز وجدان بشری است تا به مدد آن انسان آگاه از نظم، عیوب خود بزداید و در طلب فصل نو ساز زندگی را به دور از اغراض مذموم، در پرتو فضایل ممدوح به طرحی نیکو ترسیم نماید. در آستانه حلول سال یک هزار و سیصد و نود و هشت هجری خورشیدی به رسم ادب و احترام، حسب انجام وظیفه خویش از تلاش های بی شائبه و خدمات ارزشمند شما همراهان گرامی به تأسی از فرمایش گهربار عالم آل محمد علیه افضل صلوات المصلین که فرمودند: مَن لَم یَشکُر المُنعم مِن المَخلوقین لَم یَشکُر الله عَزَّ وَ جَلّ » تقدیر و تشکر نموده، عید نوروز این رستاخیز طبیعت که نیکو یادگار نیاکان، پیام آور صلح و دوستی، سفیر عشق و محبت است را تبریک و تهنیت عرض نموده، سالی سرشار از سلامتی و سعادتمندی را در پرتو عنایات حضرت ولیعصر ارواحنا فداه از درگاه حضرت الوهیت مسئلت می نمایم. بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجودتان شکوفه باران باد. لبتان سرشار از خنده، قلبتان از مهر آکنده، دولتتان پاینده و طالع عمرتان فرخنده و تابنده باد./
با تجـــــدید احتـــــــــــــــــرام
بهار ۱۳۹۹ هجری خورشیدی
از سال های اولیه حفر چاه نفت ایران، چشم طمع بیگانگان به دنبال استثمار منابع زیرزمینی کشور بوده و آنان در هر فرصتی به گرفتن امتیازهای گوناگون نفتی اقدام می کردند. پس از لغو امتیاز نفتی دارسی بین ایران و انگلستان، قرارداد الحاقی گس - گلشاییان به منظور کشف و استخراج نفت توسط شرکت های نفتی انگلیسی منعقد گردید. این قرارداد را جهت تصویب به مجلس بردند که با مخالفت عده ای از نمایندگان مجلس و علماء به ویژه آیت اللَّه کاشانی و مردم روبرو شد. پافشاری های سپهبد رزم آرا نخست وزیر پهلوی، این لایحه را بار دیگر به مجلس برد و او که تصویب آن را مشکل یافت، قصد کودتا نمود. اما یک روز قبل از اجرای کودتا، توسط خلیل طهماسبی از گروه فداییان اسلام ترور شد. به دستور آیت اللَّه کاشانی مردم به این قرارداد اعتراض کرده و خواهان ملی شدن نفت ایران شدند. سرانجام با به وجود آمدن آن وضعیت، مجلس به ملی شدن صنعت نفت ایران، رأی مثبت داد و در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ مقرر شد که کلیه عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری نفت در دست دولت قرار گیرد.
یادش بخیر قدیما که "بی کلاس" بودیم بیشتر دور هم بودیم و چقدر خوش میگذشت و هر چقدر با کلاس تر میشیم از همدیگه دورتر میشیم. قدیما که "بی کلاس" بودیم و موبایل و تلفن نبود و واسه رفت و آمد وسیله شخصی نبود، همیشه خونه ها تمیز بود و آماده پذیرایی از مهمونا و وقتی کلون در خونه در هر زمانی به صدا در میومد، خوشحال میشدیم؛ چون مهمون میومد و به سادگی مهمونی برگزار میشد. آخه چون "بی کلاس" بودیم آشپزخونه ها اوپن نبود و گازهای فردار و ماکروفر و… نبود و از فست فود خبری نبود، ولی همیشه بوی خوش غذا آدمو مست میکرد و هر چند تا مهمون هم که میومد، همون غذای موجود رو دور هم میخوردیم و خیلی هم خوش میگذشت. تازه چون "بی کلاس" بودیم میز ناهارخوری و مبل هم نداشتیم و روی زمین و چهارزانو کنار هم مینشستیم و میگفتیم و میخندیدیم و با دل خوش زندگی می کردیم. حالا که فکر میکنم میبینم چقدر "بی کلاسی" زیبا بود! آخه از وقتی که با کلاس شدیم و آشپزخونه ها اوپن شدن و میز ناهار خوری و مبل داریم و تازه واسه رفت و آمد همگی ماشین داریم و هم تو خونه تلفن داریم و هم آخرین مدل تلفن همراهو داریم و خلاصه کلی کلاسهای دیگه؛ مثل بخار پز و انواع زود پز و… داریم ولی دیگه آمد و شد نداریم! چون خیلی با کلاس شدیم! تازه هر از چند گاهی هم که دور هم جمع میشیم، کلاً درگیر کلاسیم و از صفا و صمیمیت و دل و از همه مهمتر سادگی خبری نیست!! لعنت بر این کلاس که ما آدما رو اینقدر از هم دور کرده و اینقدر اسیر کلاسیم که خیلی وقتا خودمونم فراموش کردیم.
چه آرام بر منبر سخن تکیه می زنی تا شهابِ ثاقبِ سخن را به سمت اهریمن س، پستی و رخوت نشانه کنی ، جواهر کلامت را بر سطحی از تاریکی قرار دادی تا معرفت بگسترانی و رنگ رنگ بهار را هدیه کنی. تو بهار مکرری که با حضور حیات بخش خویش زمستان نادانی را پـــــایان می دهی . به سخن که می ایستی پنجـــره ای از امیــــد می گشایی.دغدغه ات همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا، مکتب و دین همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال به فرهنگ و ارزشهای دینی و میهنی فراهم نگردد. وقتی کشتی عمر انسانی از مسیر مدرسه عبور می کند، دستان تو لبریز از فانوس می شودواز امواج سهمگین ایام،عبورش می دهی و چون نسیمی که کشتی را به سمت ساحل سعادت و خجستگی هدایت می کند بر بلندای کلمه می ایستی و دیدارآشنا» را مژده اش می دهی. در عظمت یاد تو چه یادکردی عزیزتر و آسمانی تر از این دُر گرانقدر که از منبع فیض کلام، پیامبر مهر و رحمت و ارشاد، خلاصه دل و جان عالم، مقصد آفرینش و مقصود گیتی گردون، اول انبیا در رتبت و آخر ایشان در رســــالت، محمد مصطفی (ص) فرو تراویده که فرمودند:
اِنّی بُعثتُ مُعلِّماً
بی شک آنچه از بن جان می آید آن است که از صمیم قلب از همکاری صادقانه وکوشش خالصانه حضرتعالی در راستای هدایت و ارشاد این نسل سرافراز، تقدیر و تجلیل نموده و صمیمانه ترین سپاس های خود را به شما فرزانگان عاشقی که شمع وجود گرانقدر خویش را در طبق اخلاص نهاده و نهال نوپای امروز را به امید فردایی شکوفاتر با عصاره جان آبیاری می نمایید نثارتان نماییم. احتراماً بدینوسیله ضمن گرامیداشت سالگرد شهادت فیلسوف عالی مقام،استاد و شهید متفکر مرتضی مطهری و تبریک هفنه تجلیل از مقام شامخ معلم، بدینوسیله از زحمات و تلاشهای خالصانه شما در انجام مطلوب وظیفه سنگین خویش در سنگر تعلیم و تربیت صمیمانه تقدیر و تشکر نموده و از درگاه خداوند سبحان موفقیت حضرتعالی در راستای اعتلای اهداف والای نظام مقدس جمهوری اسلامی را خواهان و خواستارم.
با تجدید احترام
محمد رضا باب الخانی
سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد. روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد. در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند.کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟! رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذر خواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.
درباره این سایت